بالاخره بعداز گذشت نزديك يك ماه ازاون اتفاق قشنگ، همتي كردم تا عكسهاي سالروز قشنگترين اتفاق زندگي مشترك من و بابارو در وبلاگ بگذارم ... امسال بخاطر مشغله زياد تولد دوتافرشته دوست داشتنيمو دريك روز برگزار كردم... اون هم باتمام عشق و ذوقم... وآرزوم اينه كه اين عشق و ذوق رو به بچه هام ،همسرم و مهمونام منتقل كرده باشم... امسال تو جشن قشنگ شما ،مادربزرگ من،مادرجون، باباجون، مامان جون، دايي بابا و خانواده ش، عمورضا بدون خانواده ي دوست داشتنيش، عمه زهره و عمو علي باخانواده هاشون،خاله ها و دايي اومده بودن تا همگي بهتون بگيم كه "سپهر و هستي شما براي ما مهمترين و عزيزترين هستين" كيكي كه به سفارش آقاسپهر قرمز بود... ...